نگارکوچولونگارکوچولو، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره
همدل شدنمونهمدل شدنمون، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره
نیما جوننیما جون، تا این لحظه: 7 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره

بــــــــرای دختـــرم نـــگار

نگار جونم و تب وحشتناک

سلام دختر قشنگ من الهی فدات بشم که دو سه روزه خیلی اذیت شدی یک تب شدید داشتی و تا صبح همش بهت استامینفون میدادیم و با بابایی تن شویه میکردیمت اما تا یکم تبت کم میشد دوباره تب بالا میاوردی خیلی سخت بود تو هم خودت خیلی اذیت شدی فدات بشم اول فکر کردم از واکسنت باید باشه چون یک هفته قبل ک واکسن یکسالیتو زدیم گفتن ک ممکنه بعد یه هفته تب کنی اما چون تو تبت خیلی شدید بود بردیمت دکتر ,و از قضا متخصص خودت بخاطر تعطیلات این چند روز نبود بردیمت یک دکتر عمومی،و دکتر هم بهت دارو داد و گفت احتمالا سرماخوردی اما همچنان تبت ادامه داشت و هر چهار ساعت بهت استامینفون میدادم تا اینکه یکم درجه تبت کمتر شد و صبح روز بعد که از خوا...
14 خرداد 1394

تولد زنبوری نگار کوچولو

دخترم ....حجم یک لبخند کودکانه ات می تواند معجزه ی زندگی دوباره ام باشد... من نه بهشت میخاهم نه آسمان و نه زمین...بهشت من ،زمین من و زندگیم نفس های آرام کودکی است که در آغوشم آرام میگیرد... من هیچ نمیخاهم ...هیچ روزی، به من تعلق ندارد...همه ی روزها ساعت ها و ثانیه های من تویی و من دست کودکی ات را میگیرم تا به فردای انسانیت برسانم.. که این رسالت من است برتو،و هیچ منتی از من بر تو وارد نیست که من با اختیار به عشق ،تو را به این دنیایی پر از آشوب خوانده ام.... تولد یکسالگیت مبارک عزیزترینم تولد نگارم به روایت تصویر   تزیینات         زنبورک و کیکش ...
5 خرداد 1394

یازده ماهگی

سلام گل دختر من ماهگیت مبارک باشه عسل خانوم یک ماه دیگه تا یک سالگی داریم دوستت دارم دخملم نگارم الان این کلمات رو هم میگی بیا بریم توتو آبه الو کاکا(نمیدونم به چی میگی اما یکسره میگی کاکا) هادی(اسم بابایی رو صدا میزنی خیلی کش دار و قشنگ واضح) و خیلی کلمات دیگه ک هنوز معنیشو نمیدونم ولی تو سرهم میکنیشون فدات بشم این روزا حسابی شیرین زبون شدی  دخترم اولین قدم هاشو در تاریخ ده اردیبهشت برداشت و تا 20 اردیبهشت کامل به راه رفتن مسلط شد هورااا دوستت دارم دختر شیطون من حالا ک یاد گرفتی  و راه میری بیشتر اتیش میسوزونی .علاقه خاصی به توپ داری و یکسره تو خونه با بابایی توپ بازی میکنی ...
3 خرداد 1394
1